Tuesday, July 11, 2017

آیین یارسان و ظلم های دوران



نویسنده : سید وحید حسینی
معتقدان به آئین یارسان که در ایران به « اهل حق» ودر کردستان عراق به « کاکه ای » شناخته می شوند ، پیرو یک دین کاملآ مستقل به نام « دین یاری » هستند . بنیانگذار این دین، « سلطان سهاک » ویارانش بودند که اصالتآ از کردهای برزنجه ی کردستان عراق و به زبان کردی (گورانی)هورامی سخن می گفته اند. کتاب مقدس مردم یارسان « دفتر پردیوری» نامیده می شود که به زبان « کردی گورانی یا هورامی» و به نظم نوشته شده است.به استناد متون دینی این دین دارای دوتاریخچه می باشد : تاریخچه پنهانی(سرّی ومخفی بودن ) وتاریخچه آشکار شدن . ظهوردین یاری در دوره پردیور در منطقه اورامانات پاوه رخ داد واین دین از حالت اسرار پنهانی به مرحله آشکار ومکتوب شدن وارد گردید.
آشکار شدن دین یاری نه تنها به سادگی وبدون مشکل صورت نگرفت بلکه با مقاومت ومخالف شدید مُلاها ورهبران دینی منطقه مواجه شد . آنان بلا فاصله به تقابل ورویارویی مستقیم با سلطان سهاک روی آوردند اما ازآنجا که دین یاری ، دین صلح ودوستی، مهربانی ومودّت بود، سلطان سهاک ویارانش به جای مقابله به مثل وتوسل به زور وخشونت ، راه کوچ و سفررا درپیش گرفتند و از« برزنجه» به منطقه ی اورامانات کردستان ایران راهی شد ند و به این ترتیب آئین یاری در ایران گسترش یافته و پیروان و معتقدانی پیدا کرد ولی در ایران هم مانند منطقه برزنجه توسط علمای اسلام اعم از شیعه و سنی مورد اذیت و آزار و تعقیب قرار گرفته و هیچگاه در نظام های سیاسی ایران به عنوان یک آئین مستقل به رسمیت شناخته نشده و همواره مورد بی مهری حکام و سیاست های سخت دینی آنان قرار داشته اند .
این مقاله با این هدف و انگیزه توسط نگارنده که خود یکی از معتقدان به آئین یارسان می باشم تدوین شده که ضمن ارائه اطلاعاتی در خصوص آئین یاری ، به مسائل و مشکلات پیروان این آئین در جامعه ایران و علل سرخوردگی و مهاجرت جوانان یارسانی به خارج از مرزهای ایران اشاره نمایم . به امید آنکه فریاد بی صدای حقانیت و مظلومیت هم کیشان عزیزم را به گوش مردم جهان برسانم و برای کسب آزادی و حقوق پایمال شده انسانی خود و هموطنان یارسانیم از وجدان بیدار جهانیان استمداد و طلب یاری نمایم .
شکل گیری و تاریخچه وجودی بینش یارسانی
پیروان آئین یارسان معتقدند که دین یاری نه تنها قبل از همه ی ادیان بلکه پیش از خلقت به صورت« اسرار باطنی »وجودداشته وبعد از خلقت به شکلها ونام های مختلف ظهورنموده . درقرن دوم هجری قمری توسط بهلول دانا،درقرن چهارم توسط شاه خوشین در لرستان اقدامات وحرکت هایی صورت گرفت لیکن شرایط برای آشکارشدن این دین فراهم نبود تا آنکه نهایتاً در دوره ی پردیور در منطقه اورامانات کردستان ،« سلطان سهاک» به همراه یارانش گرد هم آمدند ودین یاری راعلنی وآشکار نمودند وشروع به نوشتن متون مقدس این دین به نام « دفترپردیوری» نمودند . دوره اول پردیور نزدیک به سیصد سال طول می کشد و پس از « سلطان سهاک » زمام امور به دست جانشینان « سلطان » یعنی « شاه ابراهیم » در بغداد و نواحی عراق و « بابا یادگار » در دالاهو و هورامان می افتد . عصر دوم پردیور با ظهور جلوه ی ثانی « سلطان سهاک » به نام « شاه وسیقلی » در اواسط نیمه دوم قرن نهم تا اواسط نیمه اول قرن دهم هـ ق ادامه می یابد . تمام کلام ها ی این سه مقطع زمانی که به عصر پردیوری نامگذاری گردیده « سرانجام » می باشد .
پیروان آئین یارسان هم اکنون در نواحی کرمانشاه همدان ، زنجان ، تهران ، شمال ایران ، کرکوک ، موصل ، خانقین تبریز ، مراغه ، ماکو ، گنجه ، باکو در آذربایجان ، هندوستان ، پاکستان ، افغانستان و به صورت مهاجرت های اخیری که شکل گرفته در اروپا و آمریکا پراکنده و ساکن می باشند . زبان ایشان کردی با گویش هورامی است که در زمان شکل گیری نهضت از گویش های رایج و غالب کردستان بوده است و « سلطان سهاک برزنجه ای » به عنوان تدوینگر اعتقادات یارسانی با یارانش گفتارهای خود را با این گویش عنوان کرده اند . تمام این گفتارها که دستورات دینی و اعتقادی یارسان است از قدیم الایام سینه به سینه تا حدود سیصد تا چهارصد سال پیش انتقال پیدا کرده است
یارسانی قدمت خود را از ازل می داند و معتقد است که خداوند پس از سپس خلقت با یاران خود (فرشتگان ) به جهت ایجاد عشق و یاری و یاوری ، هم پیمان ( بیابس ) می شود و تمام علم کائنات را بر آنان آشکارمی کند . اما این حقایق پس از خلق انسان ( بنا به مشیت ) در پرده اسرار نهان می گردد تا در هر دوره ای از تاریخ برای انسان ها به صورت نسبی توسط پیامبران و اولیاء آشکار می گشته ، به این صورت در روند کلی زندگی و در طول زمان کاملتر می شده و در هر موقعیت زمانی ، از حقایق ِ نهفته ، پرده برمی داشته است . این مهم تا زمان پردیور یعنی ظهور « سلطان سهاک » که جلوه ی بزرگتر وکاملتر حقیقت است ادامه پیدا می کند . یعنی قرن هفتم که اوج شکوفایی عرفان نزد انسان است .
بینش یارسانی نیز با وجود آنکه یک آئین مستقل بوده و پیروانش کتاب مستقل و فرهنگ و سنت مخصوص خود را دارند در عین حال با معتقدات دیگر ادیان دارای تشابهات و اشتراکاتی می باشد
از ویژگی های آئین اهل حق ( یارسان ) رعایت سه اصل پندار نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک ، می باشد که اجرای آن بر پیروان یارسان واجب است و درکتاب دینی سرانجام به آن اشاره شده و تعاون و همکاری اجتماعی به آن اضافه شده است .
یاری چوار چیون باوری وه جا,اکی وراستی ، نیستی و ردا
اصول دین یاری چهار مورد است که باید به جای آوری و انجام دهی:
پاکی = پندار نیک ، راستی = گفتار نیک ، نیستی = کردار نیک ، ردا = همکاری

٢.مردم یارسان معتقدند ذات خداوند در تمام موجودات تجلی داشته و جا و مکان معینی ندارند و در مرکز منظومه شمسی خورشید و یا به طور کلی در مراکزی که دارای نیرو و حرارت بیشتری در کهکشان است قدرت بی انتهای الهی جلوه بیشتری دارد و همچنین به مقتضای زمان و مکان تجلیاتی از ذات حق بیش از معمول درصورت کسانی ظاهر گردیده که در لباس پیامبران ، امامان ، دانشمندان و رهبرانی که در جهتی موجب راهنمایی و خدمت به مردم شده اند جلوه گر بوده و همین قدرت خداوندی است که باعث تحرک و تفکر و تکامل می گردد و این استعداد در وجود انسان به یک میزان نبوده و عده ای به نسبت بسیار زیاد از سرچشمه ذات بی پایان خداوند بهره مند گردیده اند و در هر زمان یک شخص بیش از سایرمردم دارای ذات خدایی بوده که به عقیده یارسان آن شخص مظهر حقّ و یا به قولی خدا مهمان می باشد3 .
عبادت دردین یاری به صورت کاملأ جمعی ( هفت نفر درحال نشسته ودایره وار)همراه با نواختن ساز مقدس تنبور وخواندن سرودهای دینی در مکانی به نام «جم خانه» است واین جمع نشسته دینی ومراسم را « جم » می نامند که به صورت هفتگی انجام می پذیرد.. سرودهای دینی را نیز کلام می نامند. با توجه به متون دینی یارسان ، قبله ی مردم یارسان « جم » است یعنی هر جا وهر مکانی که « جم » تشکیل گردد قبله آنجاست. دردین یاری فتوا و کتاب احکام یا توضیح المسائل وجود ندارد وکلام مقدس به زیبایی وروشنی بیان می کند که هرانسان باید اندیشه کند وبا عقل ، دانش ، تجربه و تفکر خویش خوب و بد را ازهم تشخیص بدهد. به همین دلیل است که هیچ یک از بزرگان وسادات دین یاری چه درحال حاضر و چه در گذشته اقدام به صدور فتوا ، دستور و تکلیف دینی به صورت شفاهی یا کتبی درقالب کتاب نکرده اند.
دردین یاری ، قصاص ، مقابله به مثل ، و امر به معروف ونهی از منکر وجود ندارد . دین یاری دین خون ، شمشیر و جهاد نیست ، دین یاری دین صلح وآرامش ، بخشش، آشتی ، دوستی، مهربانی و اندیشه و تفکر است . درمتون دینی
« دفترپردیوری » آمده : « تو را پند می دهم که از کار واعمال بد و زشت دوری کن و اگر از کسی نیزعمل بدی دیدی فقط سرت را پایین بینداز و دوری کن و رازش را نگهدار که اگر چنین کنی حضرت حق از تو راضی وخشنود خواهد شد.»
مردم یارسان درمراسم خاکسپاری ، می بایست مردگان خویش را با نوای زیبای تنبور وسرودهای دینی و بدون شیون و زاری به خاک بسپارند . مردم یارسان هنگام تواد فرزندانشان درمراسم خاصی به نام « نام گذاری وجم جوزشکانن یا سرسپردگی » همراه با تنبور و نذر و نیاز، کودک را نام گذاری وسرسپرده می کنند.4

حلول و تناسخ از اصول مهم عقاید یارسان می باشد و در واقع پایه اساسی این آیین را تشکیل می دهد . این دو قسمت از عقاید آنهاست که یارسان را از اسلام جدا می کند. زیرا حلول و تناسخ نه تنها از نظر اسلام طرد شده بلکه کفر محسوب می شود.
حلول: یارسانی عقیده دارد خدا در هفت جامه یا هفت تن پاک حلول کرده است.
تناسخ:عبارتست از داخل شدن روح از بدنی به بدن دیگر بلافاصله پس از مرگ. بنا بر عقیده یارسانی انسان هزارو یک دون ( جامه ) عوض می کند و با گردش جامه های مختلف جزای اعمال گذشته خود را می بیند و جامه های بعدی متناسب با اعمالی خواهد بود که انجام داده است و پس از عوض کردن « هزار جامه » ، « هزارو یکمین » جامه خود را که عبارت از بقا و جاودانگی است خواهد پوشید.5
مجموعه کتاب ها و رسائل یارسان در قرن هشتم هجری نوشته شده است « کلام خزانه » یا « سرانجام » نامیده می شود.سرانجام دارای شش بخش یا جزء است به نام های : بارگه بارگه ، دوه هفتوانه ، گلیم و کول ، دوره چهلتن ، دوره عابدین ، خرده سرانجام . 6
مهم ترین این دفاتر دو دفتر کلامی دوره « بابا ناوس » و « برزنچه » می باشند که در آنها مبانی فلسفی و حکمی و اعتقادات دینی یاری پی ریزی گردیده و اصولی که در دوره های بعد پایه و ارکان و اعتقادات یارسان می گردد مربوط به دوره برزنجه است که آئین یارسان از مرحله نظری و پنهانی وارد مرحله عمل واقعی و آشکار می شود. 7

حوزه زیست و جغرافیای انسانی یارسان
اما حوزه زیست و جغرافیای انسانی یارسان در کردستان به این صورت می باشد که هورامان ، شهرزور و لرستان مناطقی بوده که ابتدا پیروان یارسان در آن به انتشاراعتقادات خود مشغول بوده اند. سپس در سایر مناطق ایران در همدان ، آذربایجان تهران ، زنجان و شمال پراکنده شده اند.
هورامان در زمان های دور به خاطر قدمت یکجا نشینی در آن همیشه محلی بوده برای رشد و شکوفایی ، همچنین به خاطر صعب العبور بودن کمتر در معرض تهاجم و حمله قرار می گرفته ، پس کل شیوه فکری خود را تا مدت ها حفظ می کرده و زمینه ای بوده برای ایجاد انقلابات فکری ، که مهم ترین رویداد فکری شکل گرفته در منطقه ، یاری و بحث یارسانی در آن است که با وجود نیرو های مخالف به انتشار آن در بین مردم می پرداخته است. این انقلاب با ظهور « سلطان سهاک برزنجه ای» قوت بیشتری به خود می گیرد و براساس شواهد کلامی و متون یارسان کمتر کسی از اندیشمندان و بزرگان منطقه بوده که به این بینش گرایش پیدا نکرده باشد.اما پس از پرده گرفتن شاه ویسقلی [ ازبزرگان دین یاری پس از سلطان سهاک ] و دامنه نفوذ اسلام در منطقه ، عده ای از مردم ، تحت تاثیر فرهنگ غالب و دین غالب ( اسلام ) و هم چنین رازگونه بودن بینش یارسانی و پیچیدگی آن ، به اسلام گرایش پیدا می کنند. این امر متاسفانه موجب درگیری نو مسلمانان با یارسانیان هورامان شده و با تهمت هایی چون کافر بودن موجب اذیت و آزار و محدودیت آنان شده و مشکلات زیادی برای پیروان آئین یارسان ایجاد می کنند . این مسائل باعث گردید تا موج عظیمی از یارسانیان هورامان را ترک گفته به نواحی دیگر کوچ کنند (طاهری: تاریخ و فلسفه سرانجام .ص 19الی 27 )
همچنین سایر مناطق هورامان که ازآن نام برده شد و تحت نفوذ یارسانی بوده به علت این شکاف دست به مبارزه مسالمت آمیز می زنند و در مقابل فشارها و آزارهای عقیدتی نو مسلمانان ، از زبان و خاستگاه خود دور می شوند ، که این اعتراض به گونه دفع فرهنگ شکل می گیرد تا جایی که یارسانی هورامی زبان دیگر گویش خود را فراموش کرده و جزعده ای در کردستان عراق کسی از یارسانی با هورامی سخن نمی گوید. مهاجرت یارسانیان ازهورامان باعث می گردد تا تقریباً این منطقه از سکنه خالی گردد وهورامانی که زمانی قلب کردستان بود و از لرستان تا مکریان را شامل می شد و از لحاظ فرهنگ و ادبیات و شکل گیری انقلابات فکری بر سایر مناطق کردستان تاثیر گذار بود رفته رفته گستردگی خود را ازدست داد .
(برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص آئین یاری به کتب نوشته شده در این زمینه بخصوص کتاب تاریخ فلسفه سرانجام فرهنگ یارسان www.mukiryani.com نوشته طیب طاهری ، با مجوز از وزارت فرهنگ حکومت اقلیم کردستان عراق مراجعه شود)
بررسی مشکلات و محدودیت های پیروان یارسان
با وجود اینکه از آغاز پیدایش دین یاری ، پیروان این دین جز گرایش به حق و حقیقت و توحید و یکتاپرستی راه و روش دیگری نداشته اند اما در طول تاریخ با موانع و محدودیت های زیادی از سوی حاکمان و دولتمردان مواجه بوده تحت انواع شکنجه ها و آزارها قرار گرفته اند و در این راه قربانیان زیادی داده اند . شاخص ترین فرد در دین یاری که در راه ایمان و عقیده سر داد و کشته شد شاه تیمور بانیارانی بود که در دوره ناصرالدین شاه محکوم به اعدام گردید . اما از آنجا که این بزرگوار دارای ذات بود بعد از مدتی دوباره رجعت نموده و به راهنمایی پیروان پرداخت و امروزه به عنوان یکی از بزرگواران دین یارسان مورد تکریم و احترام قرار می گیرد . متاسفانه پیروان آئین یارسان هیچگاه از حق و حقوق انسانی و آزادی های مدنی و آئینی برخوردار نبوده اند و در هیچ دوره ای امتیازی ولو اندک به آنان داده نشده است .
از همان آغاز پیدایش دین یاری در منطقه هورامان ، حاکمان و علمای اسلامی مخالفت و دشمنی آشکار خود را با آئین یاری و پیروانش نشان داده و با روش های خشن و کشتار بی رحمانه و قتل و غارت آنان درصدد نابودی کامل آئین یاری برآمدند . این مساله و مشکل موجب گردید تا موج عظیمی از یارسانیان هورامان را ترک گفته به نواحی دیگر کوچ کنند و تقریباً این منطقه از سکنه خالی گردید و با پیشروی طوایف جاف از کناره های سیروان به طرف منطقه جوانرود کنونی و تصرف املاک و کشتزارهای مهاجران ، امروزه حتی یک یارسانی در آن نواحی زندگی نمی کند . اما این پایان این ماجرای تلخ نبود و ازآغاز پیدایش آئین یاری تا کنون و در تمام ادوار تاریخ ایران همواره مورد اذیت و آزار و تحقیر و تهمت و انواع توهین ها قرار داشته اندو از آزادی های مدنی و اجتماعی و حقوق شهروندی محروم بوده اند .
پیروزی انقلاب اسلامی و شعارها و ادعاهای رهبران انقلاب ، امید رهایی و برابری با دیگر هموطنان را در دل پیروان یارسان ایجاد نمود و آنان را به فردایی بهتر و آینده ای روشن امیدوار نمود . اما عملکرد حاکمان جدید و خودکامگی و تبعیض ها و اذیت و آزارها ی همیشگی تمام دلخوشی و امیدهای آنان را به یاس و ناامیدی مبدل نمود . با وجود شروع جنگ هشت ساله ایران و عراق و فداکاری ها و جانفشانی های پیروان یارسان که در مناطق مرزی ساکن بوده و بار اصلی جنگ را به دوش می کشیدند این تبعیض ها و محرومیت ها و محدودیت ها نه تنها رفع نشد بلکه شدت بیشتری یافت .
با استقرار نظام جمهوری اسلامی در بهمن ماه 1357 ، پیروان آئین یارسان در شرایط بسیار بد و ظالمانه ای قرار گرفتند و با وجود اینکه حاکمیت جدید را پذیرا گشته و با روش مسالمت جویانه به روش آئینی و زندگی دنیوی خود ادامه
دادند اما حکومت اسلامی که جز آئین تشیع توان تحمل هیچ گونه اعتقادی را نداشته و ندارد با بدترین روشها به اذیت و آزار و تحقیر پیروان یارسان پرداخت . اگر بخواهم درباره شکنجه های روحی و روانی مردم یارسان در سالهای پس از استقرار جمهوری اسلامی صحبت کنم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود اما در اینجا به صورت خلاصه به مواردی از تبعیض ها و بی عدالتی های نظام اسلامی در حق مردم یارسان که به گفته برخی از محققان و دانشمندان اروپایی یکی از بی نقص ترین و کامل ترین ادیان جهان را دارند اشاره می کنم .
در نظام مقدس اسلامی همه انسان ها با هم برابر و برادرند اما در نظام جمهوری اسلامی انواع تبعیض ها و حق کشی ها بین پیروان آئین تشیع با دیگر ادیان و بخصوص پیروان یارسان دیده می شود . یکی از این تبعیض ها در استخدام این افراد مشاهده می گردد. هزاران نفر از جوانان تحصیلکرده و شایسته و جویای کار یارسانی فقط به دلیل اعتقادات دینی و داشتن سیبیل ( که بنا به دستور حضرت سلطان سهاک از نشانه های یارسانی بودن است و کوتاه کردن یا برداشتن آن گناهی بزرگ محسوب گشته و انجام عمدی این عمل موجب خروج فرد از دین یاری می گردد ) از استخدام در مراکز دولتی محروم گشته اند و هنوز هم با وجود گذشت چهار دهه از استقرار نظام اسلامی و با وجود وعده و وعیدهای انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری و نمایندگان مجلس شورای اسلامی این محرومیت ادامه دارد . چه بسیارند جوانان با هوش و مستعدی که با هزاران مشکل و فقر و محرومیت و بدون هیچ گونه امکانات آموزشی و رفاهی و فقط با تلاش و همت و پشتکار خود به دانشگاه راه یافته و در طول دوران تحصیل با دستفروشی و کار شبانه هزینه تحصیل خود را فراهم کرده و به امید استخدام در مراکز دولتی و دستیابی به جایگاهی مناسب ، مرارت ها و سختی های بی شماری را تحمل نموده و حتی تا مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا به تحصیل ادامه داده اند اما در آزمون های استخدامی و مصاحبه های گزینشی با مانع دینی روبه رو شده و از استخدام آنها خودداری به عمل آمده است . نگارنده از جامعه یارسانی برخاسته ام و در بین اقوام و آشنایان و دوستان موارد بی شماری با این مشکل مشاهده نموده ام . یک پژوهشگر جامعه شناس با یک تحقیق میدانی می تواند درد دلهای این جوانان سرخورده از اجتماع را که در عنفوان جوانی میانسال و پیر شده اند را بشنود و به صحت مطالب و عرایض نگارنده پی ببرد. جوانانی که با داشتن مدرک کارشناسی ارشد و دکترا در رشته هایی چون معماری و مهندسی عمران ، شیمی ، نفت و خیلی رشته های مشکل و سخت دانشگاهی ، به جرم اعتقادات مذهبیشان کنار گذاشته شده و هم اینک در آژانس های مسافرکشی ، دستفروشی کارگری و بسیاری مشاغل دیگر که به هیچگونه تحصیل و تخصصی آن هم در ایران نیاز ندارد مشغولند و حسرت سالهایی بر دلشان مانده که در کلاس های درس و دانشگاه از دست داده اند . متاسفانه وجود چنین اشخاصی برای قشر جوان تر به عنوان درس عبرتی تلقی می گردد که دور کسب علم و دانش را خط کشیده و بی خبر از تمام پیشرفت های علمی جهان وارد بازار کار گردند و در این راه هم فقط کسانی تا حدودی به موفقیت می رسند که از طرف خانواده و پدری پولدار حمایت شوند که این تعداد هم انگشت شمارند .
کلیه کتاب های درسی مقاطع مختلف تحصیلی از مدرسه گرفته تا دانشگاه در ایران ، فقط مختص آئین تشیع نوشته شده و در آنها هیچ گونه احترام و تفاهم و تسامح نسبت به ادیان دیگر آموزش داده نمی شود . مطالب کتب درسی طوری است که باعث ایجاد غرور کاذب و بیش از حد در بین شیعیان و بغض و ناراحتی و دلمردگی در بین پیروان ادیان دیگر و بخصوص پیروان یارسان می گردد. سخنرانی ها ، برنامه های اردویی و تفریحی ، مراسمات ، جشن ها و … که در فضاهای آموزشی اجرا می شود همه در جهت تشویق دانش آموزان و یا
دانشجویان به خواندن نماز و انجام فرائض دین شیعه می باشد و هیچ گونه احترامی به اصول و اعتقادات پیروان ادیان دیگر وجود ندارد . نظام جمهوری اسلامی هنوز این حقیقت را نپذیرفته که دین یاری دارای هویت مستقلی است و باید با دیدگاه ویژه ای به آن نگاه کند و به جای احترام درصدد نابودی آن برآمده و برای رسیدن به این هدف جوانان یارسانی را مورد هدف قرار داده است و موجب مسخ فرهنگی و هویت دینی آنان شده . چه بسیارند نوجوانان و جوانان یارسانی که تحت تاثیر القائات معلمان و مربیان و تعالیم آنان از اصول اعتقادی دین خود فاصله گرفته و دچار بی هویتی شده اند . چنین افرادی که در جامعه ایران کم نیستند نه در میان شیعیان جایگاهی برابر دارند و نه در میان همکیشان خود عزت و آبرویی .
بی احترامی و تحقیر پیروان یارسان حتی در مراکز نظامی و انتظامی هم دیده می شود و جوانان یارسانی که به خدمت نظام مقدس سربازی فرا خوانده می شوند بدون وجود هیچ گونه قانون و یا دستور العملی توسط بعضی از فرماندهان و یا رده های مافوق خود مجبور به کوتاه کردن و یا تراشیدن سیبیل می شوند و متاسفانه جامعه یارسان هر ساله شاهد خودکشی تعدادی از این جوانان مومن و معتقد است . این وقایع ناگوار و دلخراش داغی دیگر است بر دلهای مردم یارسان و مادرانی که با هزاران امید و آرزو فرزندان برومند خود را بزرگ کرده و به نظام مقدس سربازی می فرستند و به جای تدارک جشن بازگشت پسران جوانشان مراسم عزای آنان را تدارک دیده و پیکرهای سرد و بی روح جگر گوشه های خود را در آغوش می کشند .
در نظام جمهوری اسلامی ، یارسانی که به خدمات دولتی مشغول می شود باید یک عمر در استرس و نگرانی
به سر برد و هیچگاه با وجود ارائه خدمات ارزشمند و صادقانه و لیاقت و شایستگی در کار ، امکان ارتقاء و پیشرفت برای وی فراهم نمی گردد . چه بسیاردیده شده در مراکز آموزشی مثل مدارس و یا مراکز نظامی و انتظامی ، میزان سواد و آگاهی مدیران و یا فرماندهان از زیردستان بسیار کمتر بوده و توانایی لازم برای ارائه خدمت در آنان وجود ندارد اما مسئولین امر برای بهبود وضعیت هیچگاه حاضر به دادن منصب بالاتر به کارمند یارسانی خود نیستند مگر اینکه شخص یارسانی حاضر شود از اعتقادات خود دست برداشته و ترک دین خود را اعلام نماید . این قبیل برخوردها و نگرشها علاوه بر اینکه نوعی بی انگیزگی و ناامیدی در این بخش از نیروهای فعال جامعه ایجاد نموده و رغبت آنان در جهت تلاش برای رسیدن به موقعیت بهتر و ارتقای شغلی را از بین برده است موجب دوگانگی شخصیتی و گسترش ریا و تزویر در جامعه گردیده است .
بسیاری از کارمندان دولتی یارسانی بخصوص در مناطق یارسان نشین تحت فشار انواع برخوردهای حراستی و اطلاعاتی قرار دارند و گاهاً دیده شده که بعضی افراد برای از دست ندادن شغل و درآمد خود ، حاضر به خدمت در مناطق بسیار دورافتاده شده و رنج غربت و دوری از خانواده و خویشان نزدیک و افسردگی ناشی از آن را تحمل می نمایند و حتی پس از سالها خدمت در مناطق محروم باز هم با انتقالی آنان به شهر و دیارشان موافقت نمی شود . مواردی از این نوع گاهی باعث جدایی اعضای خانواده از همدیگر می شود . در یکی از موارد مشاهده شده توسط نگارنده مرد خانواده در شهرستان میناب در استان هرمزگان زندگی می کرد و همسر و فرزندانش به دلیل عدم تحمل شرایط گرم و نامساعد میناب و بیماری همیشگی فرزندان در همدان زندگی
می کردند و نهادهای ذیربط حاضرنبودند با انتقالی پدر خانواده موافقت نمایند و این مشکل تا سه سال ادامه پیدا کرد و حتی پس از موافقت با انتقالی باز هم پدرخانواده را به شهری که همسر و فرزندانش آنجا بودند نفرستادند.
در جامعه ایران پیروان یارسان بجز حق مالکیت ، از هیچ حق و حقوق مدنی و سیاسی برخوردار نیستند . در شهرها و بخش های یارسان نشین تمام مقامات سیاسی ، انتظامی ، اداری ، روسا ، فرمانداران ، شهرداران ، بخشداران و … نه از بین خود اهالی بلکه از شیعیانی که حتی اغلب آنان بومی نیستند انتخاب می شوند . یعنی می توان گفت تنها تفاوت یک یارسانی با اتباع بیگانه منجمله افاغنه که بیشتر آنها به صورت غیر قانونی وارد ایران شده و در ایران زندگی می کنند حق مالکیت است و الا در هیچ یک از مراکز قانونگذاری ایران هیچگاه دغدغه قانونگذاران و دولتمردان رسیدگی به وضعیت پیروان آئین یارسان و تلاش در جهت بهبود وضعیت آنان نبوده است و به جای حل مسائل و مشکلات همیشه از روش پاک کردن صورت مسائل استفاده شده است .
پیروان آئین یارسان در مجلس شورای اسلامی ( نمایندگان ملت ) فاقد نماینده بوده و در قانون اساسی جمهوری اسلامی هیچ جایگاهی نداشته و به رسمیت شناخته نمی شوند .
متاسفانه به دلیل محدودیت پیروان یارسان در ابراز عقایدشان و چاپ کتب و مقالات در این زمینه ، پیروان ادیان دیگر و بخصوص شیعیان که هم قدرت و حاکمیت را در اختیار دارند و هم اکثریت جمعیت را ، مردم ایران اطلاعات کمی از مبانی نظری و عملی آئین یارسان دارند و تحقیقات و تالیفاتی هم که در زمینه آئین یاری نوشته شده توسط افرادی انجام شده که پیرو دین یاری نبوده و علاوه بر ارائه اطلاعات اشتباه ، بسیار مغرضانه عمل نموده و نوشته های آنان فقط در جهت رضایت ایدئولوژی حاکم وتخریب پیروان یارسان تدوین گردیده است. در واقع تمام کسانی که در مورد یارسان قلم فرسایی کرده اند و متون کتاب هایی بیشتر از صد عنوان چاپ نموده اند کمتر نام یک یارسانی به چشم می خورد که در خصوص افکار و اعتقادات خود نگارش صریح و صحیح انجام داده باشند . محققین مذبور هم بدون اینکه کمترین مطالعه و اطلاعی از کلام های یارسانی داشته باشند یا به تحقیقات سایرین که آنها هم بدون مطالعه و درک صحیح صورت گرفته استناد و اکتفا کرده و مطالب خود را بیشتر به هذیان شبیه نموده اند تا تحقیق و اعتقادات و باورهای یارسانی را خرافه معرفی نموده اند . در حالی که اگر با این دیدگاه به ادیان دیگرهم توجه شود بسیاری از باورهای ادیانی مثل یهودیت ، مسیحیت و اسلام هم جنبه خرافات پیدا می کند وشکافته شدن نیل توسط عصای موسی و کشتی گرفتن فرشتگان با خدا درآئین یهود و صحبت کردن عیسی (ع) در گهواره در مسیحیت و شکافته شدن دیوار کعبه و تولد علی (ع) در آنجا و دو تکه شدن ماه توسط پیامبر اسلام و به معراج رفتن ایشان ، امامت اطفال هشت ساله و پنج ساله و غیبت دو مرحله ای امام زمان و ….. با هیچ استدلال منطقی و عقلی هماهنگی ندارد .
به علت تفکر خود برتر بینی شیعیان در نظام جمهوری اسلامی ، مراجع شیعه ، پیروان یارسان را در گروه کافران قرار داده و در دستورات و احکامشان ، پیروان خود را از برقرای رابطه صمیمانه و دوستانه با پیروان یارسان منع می نمایند . جهت اطلاع بیشتر خوانندگان به چند مورد از دیدگاه های مراجع شیعه در این مورد اشاره می شود :
آیت الله مکارم شیرازی : « همه آنها انحرافاتی دارند و آنها فرق مختلفی هستند . بعضی شهادتین یعنی توحید و نبوت را قبول دارند آنها پاک هستند و معاشرت با این دسته جایز است مگر این که سبب تقویت این گروه منحرف گردد . »
آیت الله بهجت : « محکوم به نجاست اند . »
آیت الله سیستانی : « اگر منکر ضروریات دین نباشند محکوم به طهارتند ولی به هر حال از فرقه ضاله هستند . »
آیت الله فاضل لنکرانی : « اگر حضرت امیر (ع) را خدا بدانند یا منکر یکی از ضروریات دین شوند نجس می باشند و الا محکوم به اسلام و طهارت می باشند . »
آیت الله صافی گلپایگانی : « فرقه مذکوره منحرفند و معاشرت با آنها مضر است مگر برای کسی که احتمال عقلانی بدهد که در معاشرت ها می تواند آنها را هدایت نماید و در هر حال اگر حضرت امیرالمومنین را واقعاً خدا بدانند مشرک و نجسند و ازدواج با آنها باطل است . »
آری اینچنین است که پیروان یارسان در سرزمین آبا و اجدادیشان مورد انواع توهین ها و تحقیرها قرار
گرفته و خودکامگی و ظلم هیات حاکم و رهبران نظام جمهوری اسلامی آنان را از بسیاری از حقوق انسانی و مدنی و اجتماعی و سیاسیشان محروم نموده است .
حکومت جمهوری اسلامی ایران هیچگونه حق و حقوقی برای پیروان آئین یارسان قائل نیست و با بی توجهی و نادیده گرفتن سعی در انزوا و نابودی آنان دارد اما از توجه به اماکن متبرکه و مقدس پیروان یارسان خودداری نکرده و در زمان های معین از طرف اداره حج و اوقاف مامورانی را برای خالی کردن صندوق نذورات معتقدان می فرستد و با تسلط بر این اماکن ، مبالغی که از سوی پیروان یارسان به عنوان نذری و کمک در جهت ساخت اماکن مقدس ، راهها و جاده ها اهدا می شود ، به نفع اداره اوقاف مصادره می شود . بدین لحاظ نواحی یارسان نشین از محروم ترین نواحی کشور بوده و جاده ها و راههای آن هنوز خاکی و به ندرت راه آسفالته وجود دارد. حتی در بسیاری از مراکز روستایی که صد در صد جمعیت آن یارسانی هستند و هنوز از نعمت مدرسه و درمانگاه و دیگر امکانات ضروری محرومند اقدام به تاسیس حسینیه می نماید و اجازه تاسیس جمخانه که مرکز اصلی انجام مراسم آئینی یارسان است داده نمی شود .
موارد ذکر شده تنها نمونه های اندکی از ظلم و ستم حاکمان جمهوری اسلامی در حق پیروان آئین یارسان بود یارسانی ها انسان هایی بسیار صلح دوست و مهربان و مطیع حکومت های وقت بوده و با آنکه بزرگترین اقلیت دینی ایران از نظر جمعیت هستند اما همانطور که گفته شد از آغاز پیدایش تاکنون تحت انواع اذیت و آزارها قرار داشته اند و از آزادی های مدنی و اجتماعی و حقوق شهروندی محروم بوده اند و با این حال هیچگاه
به یک گروه شورشی و پرخاشگر که مخل نظم اجتماعی و آسایش و آرامش دیگر احاد جامعه شودند تبدیل نشده و همواره سعی کرده اند با روش های مسالمت جویانه و قانونی و اعتراضات مدنی جهت کسب حق و حقوق اجتماعی خود اقدام نمایند و چه بسا از جان و عمر عزیز خود در این راه مایه گذاشته و شمع وجود خویش را فدای آزادی بقیه یاران نموده اند. به عنوان نمونه می توان از شاه تیمور بانیارانی ، سید خلیل عالی نژاد یاد کرد و یا آزاد مردانی چون « نیکمرد طاهری » ، « حسن رضوی » ، « محمد قنبری » نام برد که در یک حرکت اعتراضی به تبعیض ها و ناملایمات وارده بر جامعه یاری پیکرهای پاک خود را به آتش کشیدند . یارسانی هیچگاه با اقدامات تروریستی و بمب گذاری و قتل و آدم کشی و اقداماتی از این قبیل که معمولاً در تمام دنیا توسط گروه های معترض و یاغی انجام می گیرد نخواسته و نمی خواهد به حقوق پایمال شده انسانی خود دست یابد . اما متاسفانه این همه صبر و بردباری و متانت و انسانیت و بزرگواری یارسانیان توسط هیات حاکمه نادیده گرفته شده و به انواع و اقسام روش ها نمک پاش زخم باز پیروان یارسان می شوند و بارها و بارها در سخنرانی های علما ی شیعه و سنی و فتواهای مجتهدان ، آنان را نجس و مرتد و کافر می نامند . این در حالی است که نه نه تنها در جوامع متمدن بلکه در جوامع غیر متمدن هم حتی حیوانات را نجس نمی دانند اما در ایران اسلامی یک انسان که مخلوق خداوند است نجس دانسته می شود .
در سالهای اخیر یاس و سرخوردگی از دستیابی به شرایط انسانی و اجتماعی در بین جوانان ایرانی و بخصوص یارسانی به حداکثر رسیده است . موج شدیدی از تبعیض ها و بی عدالتی ها ، اختلاس ها و حیف و میل ثروت های ملی ، جنگ های منطقه ای ، دیپلماسی های اغلب اشتباه دولتمردان جمهوری اسلامی ، تفتیش عقاید و فشارهای تبلیغاتی و روانی ، از بین رفتن آزادی های مدنی و اجتماعی بخصوص آزادی بیان ، کمبود امکانات رفاهی و آموزشی ، فقر وبیکاری و مشکلات اقتصادی بیشتر مردم ایران ، و صدها مشکلات دیگر عرصه زندگی را بر مردم و بخصوص قشر جوان که آینده سازان کشورند تنگ کرده اند . تنها راههای پیش رو ماندن و تحمل کردن و شاهد تلف شدن بهار عمر و از ایران رفتن و راه غربت را در پیش گرفتن است . اکثریت جوانان ایرانی و بخصوص یارسانی بدون امید به بهبود شرایط در ایران ، با امیدها و آرزوهای فروانی و به امید دستیابی به یک زندگی آرام و شایسته انسان ، جلای وطن نموده وبا ترک عزیزترین کسان خود ، خطرات بسیاری به جان می خرند و با دنیایی تشویش و اضطراب ، قانونی یا غیر قانونی راه کشورهای دیگر در پیش می گیرند و اگر در این غربت و آوارگی و سرگشتگی هم مورد بی مهری و بی توجهی قرار بگیرند چه سرنوشتی و چه پناهگاهی خواهند داشت ؟؟؟
فهرست منابع و مآخذ

طاهری ،طیب (2009م). تاریخ و فلسفه سرانجام فرهنگ یارسان.اقلیم کردستان عراق : مرکز تحقیق و نشر مکریانی.
سلطانی ، محمدعلی (1385ش).نقش تاریخی کردها در پاسداری از فرهنگ و تمدن ایرانی . تهران : انتشارات وزارت امور خارجه .
القاصی ، مجید (1358) . آئین یاری . بی جا : بی نام
سید فریدون حسینی (1393). مقاله نگاهی گذرا به دیدار مشاوررئیس جمهور درامور اقلیت های دینی مذهبی واقوام ، با عده ای از مردم یارسان در کرمانشاه . نروژ .
خواجه الدین ، سید محمد علی (1344) . سرسپردگان . تهران : انتشارات کتاب فروشی منوچهری.
صفی زاده ، صدیق (1378 ) . تاریخ کرد و کردستان . تهران : امیرکبیر.
شاه ابراهیمی ، سید امرالله ( 1388 ) . برزنجه . صحنه : جمخانه سید امرالله شاه ابراهیمی .

No comments:

Post a Comment